یلدا

متن مرتبط با «به یاد اولین روز دیدار» در سایت یلدا نوشته شده است

به نام خدای نازک نارنجی

  • به توصیه حمید دارم باهات حرف میزنم . گویا تو لطیفتر و حساس تر از اینی که حال بد منو ببینی و بی محلی کنی که فقط مثل عقده ای ها بخوای قدرت و حکمتت رو به رُخم بکشی . صبح تمام بی ایمانیم رو به دار آویختم و اومدم سوره ی نور رو باز کردم ، همش تهدید ، همش گوش کشیدن ، همش خط و نشون .این واقعا حرفای تویه یا دستکاریش کردن . پس بیخیال روش های مرسوم بذار با دل خودم برات بنویسم .یادته وقتی گری رو به من دادی ، یادته زردی گرفت ، یادته کلاب فوت شد ، یادته از دو روزگی تا یازده ماهگی پاش تو گچ و آتل بود . یادته به دندون کشیدمش ؟ مگه نه اینکه تو مهربونتری از من با گرشا ؟ بیا بگیر سهم من مال تو فقط خوبش کن . اگه انقدر مهربونی ، بیا میسپرمش دست مهربون تو . اخه بابا من بدبخت فقط هارت و پورتمه تووم خالیه . انقدر شرایط رو پیچیده نکن . منم غلط کنم دیگه تز و آنتی تز بدم اصلا هر چی تو بگی خوبه ؟ من دیگه خفه خونم . ناله و گریه ام نمیکنم چون دادمش دست خودت . بیا و با من دوست باش . من غلط کردم تمام عمرم . بیا تو بامرام باش . رفاقت کن . دمت گرم. یا من اسمه دواه و ذکره شفا...برای تو که نمیشناسمت ولی بهت مربوطم .پ ن: تو باید از جنس خدای حلاج‌باشی، از جنس خدای مشتاق . نه از جنس خدای شیخ های سخت که از تو یک بت اخمالود غاضب ساخته اند . تو لطیفی ، تو رئوفی، تو زلالی ، تو کریمی ، تو میبخشی بی حساب ، تو میباری بی منت بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مثل گربه روی شیروانی داغ ...

  • من یک بچه ی چهل ساله امیک بچه ی چهل ساله که واقعیت زندگی را مسخره کرده استیک بچه ی چهل ساله که سیلی های سخت زندگی را به بهانه آبنبات هایش تاب می آورد و آروغ خوشبختی میزندشاید این ذهن ساده اندیش ابزار دفاعیه من است در برابر زندگیشاید به جای درد کشیدن میخوابمشاید واقعیت را تکه تکه میکنم تا تیزی اش چشمم را ندَرَدهر چه هست باید به مصافش بروم ، باورش کنم،درد بکشمزندگی واقعی تر از توهمات من است ...سرمستی با سرخوشیِ نئشگی مانع دردِ خماری بعد از هوشیاری نیست . بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آی روزگار...

  • یکهو وسط این همه پریشانی، امشب افسار دلم را گرفتی توی دستت و تاختی وسط هیاهوی مغز مشوشم هااااااای دخترِ دور. وسط بیست و چند سالگی و خاطرات کهنه که یکی یکی جان می گرفتند جلوی دیدگانم . وسط آهنگهای سلکت, ...ادامه مطلب

  • هر روز ...

  • یک روز از ترس زلزله یک روز از ترس آلودگی هوا یک روز از ترس جنگ یک روز از ترس ... هر روز نگرانم بلائی بیاید و خوشبختی من با تو تمام شود دیوانه کننده است میدانم . چرا باید در این روزهای سخت مادر  میشدم؟ این روزها که بهانه ای برای چسبیدن به زندگی دارم و هر نقطه ی نا امن در جهان مرا می ترساند که مبادا خاری در پای کوچکت فرو رود. به که بسپارمت ؟ به خدا؟؟؟, ...ادامه مطلب

  • روزی برای من ... روزی برای زن ...

  •   بی گمان عاشقانه ترین نگاهش را به من دوخت  ناب ترین تفکراتش را در سر من ریخت  لطیف نوازشم کرد ، مست مست مرا به سمت زمین هل داد  تا "مرد" از آن پس جای خالی نگاهش را در پیاله چشمم پر کند  تا "مرد" سبک , ...ادامه مطلب

  • چند شنبه که ندارمش ...

  •  یک روز برمی گردم  به سیزده سالگی ام چشم در چشم آینه، به شهادت نور و آفتاب و زنجره ، خودم را مو به مو  ورق می زنم درزهای در رفته احساسهایم را از بین بافت ضمخت و سفت چهل سالگی جدا می کنم رد پای تمام طبع های نابم را می گیرم . از طعم شربت بهارنارنج کافه دریچه ی انقلاب بگیر تا قهوه های تلخ  شمیران تمام شعرهای عاشقانه ی پنهان شده زیر بالشم را رو می کنم و تمام لحظه های پر هیجانی که در هزارتوی خاطراتم  پنهان کرده بودم را بیرون می آورم روی بند رخت می ریزم ، زیر روشان می کنم تا هوایی بخورند همه ی فکرهای یواشکی ام را می نشانم دور گردیه حوض عمرم  آنچه که تمام پتانسیل من از دوست داشتن آدمهاست ...تمام کلماتی که سالها توی رگهایم زنگ زده اند را بیرون می کشم روی طاقچه ی چشمهایم می چینم و گَردشان را پاک می کنم تا بلکه رها شود بال و پر احساسم از این همه حصارِ تنگِ علاقه های معلول سبک خواهم شد بیقین .یک روز که برف آمده باشد ... بخاری دلم روشن شده باشد ... و فراغت دست و پایم را باز کرده باشد یک روز که اندازه ی تمام عمرم برای دلم وقت کنار گذاشته باشم یک روز که هنوز برایش جایی توی تقویم نیافته ام چند شنبه ای که هنوز ندارمش ... پ ن :   :)))) + نوشته شده در  پنجشنبه ۱۲ ب, ...ادامه مطلب

  • بهانه گیر

  • بهانه گیر شده ام ...  بهانه گیر  بُق می کنم ، قهر می کنم ، حالم از زمین و زمان بهم می خورد .  دوست ندارم اسمت را بیاورم  و یک آن عاشقت می شوم  دلم می خواهد مردانه مرا به سینه بکوبی  و از آنِ خود کنی  شاید به زمان یائسگی احساسهایم رسیده ام  که چنین پیچیده است طومارم در هم ...  پ ن : این روزهای غریب رو دوست دارم . روزهای عمیق تنهام نذارین .  , ...ادامه مطلب

  • این روزها

  • خدایا  این روزها را  به من  ببخش ...      پ ن: غنیمت آغوشی که دلت گرم می کند .  پ ن : خدایا به دستهای نیرومند تواش می سپارم ...   , ...ادامه مطلب

  • یک روز ...

  • یک روز ... یک روز می اید که ارام گرفته باشی  دلت خنک شده باشد که به چیزهایی که دوست داشتی رسیده ای  که گنجینه هایی را که ارزو داری یافته ای  که خانه ای را در رویا برای خودمان ساخته ای را داری  که خانواده همان چیزی است که در دلت ارزو کرده ای  یک روز می اید که تمام اینها را داری و احساس می کنی کامل شده ای  من برای ان روز امدنت دعا می کنم  که زودتر بیاید  تا تو ارام شوی ... ارام ...  , ...ادامه مطلب

  • به یاد اول مهر سال 69

  •         به یاد اول مهر سال 69 انگار صد سال پیش بود ... با صدای به هم خوردن استکان های چای و رادیو که شیرخدا را می خواند و بوی چای دم کشیده و نان تازه بیدار می شدم... چای شیرینم را مادر هم زده بود و لقمه را گذاشته بود گوشه ی سفره .  دفتر و کتابم را می ریختم توی کیف چرمیه قفل داری که از سال گذشته ی برادرم به ارث برده بود و می دویدم به سوی مدرسه ... این شعر سالها پیش به یاد حس مرموز اولین روز مدرسه گفته بودم . روزی پر از دلهره و تشویش . روزی که مدرسه برایم قولی بود که "تو" برایم شکستی اش . به مهربان مادرم که تکیه گاه کودکی ام بود  و تقدیم به معلم کلاس اولم خانم زهرا بوجاری,به یاد اولین دیدار,به یاد اولین بوسه پدر,به یاد اولین بوسه,به یاد اول مظلوم روزگار,به یاد اولین روز دیدار,به یاد داری که روز اول,به یاد عشق اول,به یاد عشق اولم,دل به یاداورد اول بار را,کتاب به یاد اول مظلوم روزگار ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها