نه سالی هست باکنشت لباسشویی من است . آلمانی است و بدون تعارف شاید همین تنها دلیل ماندگاری اش با من است. یک تایمر دارد که رویش یک سری عدد و لِتِر است و یک سری نشانه ی گُنگ.
باکنشت دفترچه راهنمایی نداشت که بشناسمش . دو تا برنامه شستشو دارد که فقط میدانم یکی مفصل تر لباسها را چنگ میزند . درست است توی این نه سال همزیستی، لباسها را بهر طریقی که از دستش برمی آمده شسته و تحویل داده و گاهی توی چرخاندن های بی برنامه تایمرش توسط من قاطی کرده و مدل شستشویش بهم ریخته ولی با هم این سالها را جلو رفته ایم حتی با اینکه سنسور دربش را فلج کرده ام .
توی تمام این مدت با تمام چالشهایمان یکبار هم ننشسته ام توی برنامه اش دقیق شوم و بخواهم سر از کارش در بیاورم حتی نرفته ام گوگل کنم و بدانم چطور باید درست ازش کار بگیرم .
گاهی کلافه ام میکند، لباسها را تمیز نمیکند تازگی ها هم همیشه برقش میگیرتم . قدر مسلم اینکه هست ولی مطلوب نیست .
حالا اینکه باکنشت کارش را درست انجام نمیدهد مقصر کسی نیست جز خودم که باهاش ارتباط برقرار نمیکنم و با طرز کار صحیحش آشنا نمیشوم تا خودم هم ازش بهره مند شوم و قسمتی از خیالم را آسوده کند .
آدمها هم همینند . چه زن و شوهرمان ، چه دوست و خواهر و برادرمان ، چه رییس و همکارمان، تا وقتی زمان نگذاریم و در مورد شیوه ی درست و مطلوب هم صحبت نکنیم ، شاید سالها کنار هم دوام بیاوریم ولی «درست» پیش نخواهیم رفت.
و بزرگترین مزیت درست پیش رفتن آرامش و آسودگی خودمان است ...
پ ن: با علیرضا مفصل صحبت کردم . این روزها رفتارهامو بیشتر نقد میکنم مخصوصا با اطرافیانم .
پ ن: یک نتیجه گیری شخصی. اینکه میگن گذشت زمان مشکل رابطه ای رو حل میکنه یک راه حل درست نیست . اگر مشکل رابطه ای رو یک زخم در نظر بگیریم ، زخم بدون درمان یا مراقبت عفونت میکنه ، گذر زمان راه حل نیست سرپوشه ...
یلدا...برچسب : نویسنده : bahramiematina بازدید : 48