نشسته ام روبرویت و تند تند حرف میزنم.
وسط گوش دادنهات دستت را میبری لای تارهای موی کنار صورتم و توی موهام دقیق میشوی : «سفید شده اند...»
انگشتانت در کند و کاو است. جدی تر به صحبتهام ادامه میدهم و تارهای سفید در گوشم میگویند: باید ببوسی اش...
یلدا...برچسب : نویسنده : bahramiematina بازدید : 68