اعظم

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    اعظم زن خوشبختی است

    از زندگی اش مشخص است یاد داشته زن باشد. اعظم درب آپارتمانش دو متر آنورتر از مال من است ولی خودش هزاران کیلومتر از من جلوتر است .

    اعظم دو تا بچه دارد بزرگترینش دوازده ساله است و شوهرش را صبحها توی صف بربری میبینم شوهرِ سیبیل کلفت اعظم هر روز نان تازه میخرد ، ظهرها که شوهرش خسته به خانه می اید اعظم میزامپلی شده در رو رویش باز میکند .

    تا حالا صدای دعوا و جیغ و داد اعظم را نشنیده ام . اعظم همانطور که خوب و غلیظ آرایش میکند ، خوب و غلیظ هم شوهرداری میکند. اعظم همیشه لباسهای دلبر میپوشد و دور چشمهایش را مثل عروسهای خلیجی خط می گیرد .

    اعظم توی خانه رب و زعفران و از این جور چیزها میفروشد و مدیر اقتصادی خوبی هم هست. اعظم مثل من بیخود خودش را جر نمیدهد دیروز کارگر آمده بود خانه اش را بروبد ‌‌. اعظم بلد است شوهر نخراشیده ی سیبیلویش را مدیریت کند و با اینکه شوهرش به قول خودش بددل است انطور با افاده حرف بزند و رفتار کند و با لباس خواب در آستانه در ظاهر شود ‌‌.

    چیزی از منِ اهل فیلم و نقد و کتاب و تحلیل و روانشناسی در اعظم نیست ، ولی او زن خوشبخت تریست . حداقلش این است که هر روز توی پارک حین نگاه کردن به بازی بچه هاش به این فکر نمیکند که زندگی چقدر مزخرفت است و کاش زلزله ی تهران زودتر بیاید و هر سه با هم ... مثل اعظم باشیم .

    یلدا...
    ما را در سایت یلدا دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : bahramiematina بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1402 ساعت: 23:50