رفتم دم پنجره صورتمو از نرده ها بردم بیرون،
توی آسمون یک ستاره ی پر نور دیدم:
بدیش اینه که همه چیز با هم تموم شد
همه چیز با هم
زندگی و کار و احساس ...
چقدر تنها میشوم این روزها، چقدر خالی
و جای خالی اتفاقات قدیم را اتفاقات جدید پر میکنند .
پ ن: با رییس و شرکت رسما خداحافظی کردم ، فینیش .
یلدا...برچسب : نویسنده : bahramiematina بازدید : 121