و عشق

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    زمانی بود خیلی قبلتر از اینها 

    که دخترکی توی این صفحه ها می نوشت که در به در می رفت و اواز چکاوک می خواست 

    از اون زمان خیلی هم نگذشته 

    ولی من ... اون دخترک خیلی قدیمی خیلی خوب فهمیدم که عشقی که دنبالش بودم حماقت کودکانه ای بیشتر نبود . 

    دلبستن به آدمها ، لرزش نگاهها ، هیجان دلها ... همش یه فعل و انفعال روحی بود در منی که تمام دنیام شده بود دنیای احساستم 

    الان توی آغاز سی و چهارسالگیم تازه دارم می فهمم زندگی خیلی جدی تر و خیلی خشک تر از اون احساسهای دخترانه است 

    زندگی مثل ریاضیه . یک دو دوتای دقیق می خواد که وسط احساسات رنگ و وارنگ و بی حساب کتاب جاش نمی شه . 

    زندگی خیلی جدی تر از تخیلیات فانتزی من در مورد صبحها وشبهاو فراغتهاست . 

    زندگی چرا قبلا اینقدر ساده بودی ؟؟؟

    واقعا ساده بودی یا من خیلی دست کم گرفته بودمت ؟؟

    حالا که سی و چهار سال از اولین نگاههام می گذره و حدود ده سال از سرگشتی های جوونیم می فهمم که خیلی از روزهامو دلخوشانه به باد دادم 

    شاید خیلی از روزهامو توی سختی ها و جدیت دوره ی جدید زندگیم هم به باد خواهم داد 

    هم اون زمان زندگیم برام رنج آور بود هم الان . پس شاید حق با اونی باشه که گفت : خلق الانسان فی کبد ..

    یلدا...
    ما را در سایت یلدا دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : bahramiematina بازدید : 186 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 12:49