اول که دیدمت ... جذبت شدم ... بعد که فهمیدم باید یه عمر کنارت بمونم سرکش شدم خودمود زدم به در و دیوار و بعد که حس کردم شاید از دستت بدم تمام تلاشمو کردم که نگهت دارم و حالا ...
حالا فارغ از تمام بگو مگوهای درونم و اظهار نظر و افکار بیخود آدمها دارم کنارت تک و تنها زندگی می کنم . فقط من و تو . همه ی مسافرا خوابن . البته درسته گاهی میان و دنیای من و تو رو به هم می ریزن . ولی باز من و توییم .
تو که به من زندگی می دی و من که به تو زندگی می دم . و با هم دور از چشم همه یه درخت داریم که بزرگ می شه . درخت زندگی ...
برچسب : پسنجرز, نویسنده : bahramiematina بازدید : 203